کد مطلب:29926 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:96
درباره ولید بن عُقْبه، این آیه نازل شده است:«یَأَیُّهَا الَّذِینَء َامَنُواْ إِن جَآءَكُمْ فَاسِقُ م بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُواْ؛[3] ای مؤمنان! چنانچه فاسقی خبری آورد، صحّت و سُقم آن خبر را جویا شوید».[4] با این همه، خلیفه دوم، او را برای جمع آوری زكات می فرستاد.[5]. او در میگساری زیاده روی می كرد. به همین خاطر بود كه در زمانی كه از طرف عثمان، زمامداری كوفه را به عهده داشت،[6] به مدینه احضار و حدّ شرعی بر وی جاری شد. نصب او به زمامداری، یكی از ایرادهایی است كه بر عثمان، وارد شده است.[7]. او دشمنی دیرینه ای با امیر مؤمنان داشت و همو بود كه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله به علی علیه السلام گفت:من از تو تیزشمشیرتر، سخنورتر و در جنگ، پُر ابّهت ترم. در پی این جریان بود كه این آیه نازل شد:«أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا؛[8] آیا كسی كه مؤمن است، همانند فاسق است؟!».[9]. هنگامی كه برای امام علی علیه السلام بیعت گرفته شد، او با امام علیه السلام بیعت نكرد؛ بلكه معاویه و پیروان عثمان را با اشعاری كه می سرود،[10] علیه امام علیه السلام می شوراند. او در جنگ صِفّین، همراه معاویه بود و به امام علیه السلام ناسزا می گفت.[11]. 6269. تاریخ دمشق - به نقل از ابن عبّاس -:ولید بن عقبة بن ابی معیط، به علی بن ابی طالب علیه السلام گفت:من از تو تیزشمشیرتر، سخنورتر و در جنگ، پُرابّهت ترم. علی علیه السلام به وی فرمود:«ساكت شو! تو جز یك فاسق نیستی». آن گاه، این آیه درباره وی نازل شد:«أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ؛ آیا كسی كه مؤمن است، چون كسی است كه فاسق است؟ البته یك سان نیستند». منظور از مؤمن، علی علیه السلام و منظور از فاسق (نافرمان)، ولید بن عقبه بود.[12]. 6270. شرح نهج البلاغة - به نقل از ابو القاسم بلخی -:از جمله نقل های معلومی كه (به سبب مشهور بودن خبرِ آنها و نیز اتّفاق نظر مردم درباره آنها) هیچ تردیدی در آنها وجود ندارد، این است كه ولید بن عقبة بن ابی مُعَیط، علی علیه السلام را دشمن می داشت و به وی بد می گفت. او همان كسی است كه در زمان حیات پیامبر خدا به علی علیه السلام بد گفت و با لقب ناشایست از او یاد كرد و نیز به وی گفت:من از تو پُردل تر و تیزشمشیرترم. علی علیه السلام به وی گفت:«ای فاسق! ساكت شو». آن گاه، خداوند متعال درباره آن دو، این آیه را فرو فرستاد:«أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ؛ آیا كسی كه مؤمن است، چون كسی است كه فاسق است؟ البته یك سان نیستند» و نیز آیات بعد از این آیه را. به همین خاطر، ولید در زمان حیات پیامبر خدا «فاسق» خوانده شد و جز با عنوان «ولید فاسق» شناخته نمی شد.[13]. 6271. تاریخ دمشق - در توصیف ولید بن عقبه -:پدرش از شیطان های قریش بود كه پیامبر خدا در جنگ بدر، او را اسیر كرد و گردن زد. ولید، همان فاسقی است كه خداوند عزّوجل درباره اش می فرماید:«أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ؛ آیا كسی كه مؤمن است، چون كسی است كه فاسق است؟ البته یك سان نیستند».[14]. 6272. امام علی علیه السلام:زنِ ولید بن عقبه پیش پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و گفت:ای پیامبر خدا! ولید، مرا می زند. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«به وی بگو كه پیامبرصلی الله علیه وآله مرا در پناه خود گرفته است». چندی نگذشت كه زن برگشت و گفت:[ پس از شنیدن پیغام شما] مرا بیشتر كتك زد. پیامبرصلی الله علیه وآله قطعه ای از لبه لباسش را جدا كرد و به آن زن داد و فرمود:«به وی بگو كه پیامبر خدا مرا در پناه خود گرفته است». اندكی نگذشت كه زن، بار دیگر برگشت و گفت:[ پس از شنیدن پیغام شما و دیدن نشانه شما ]مرا بیشتر زد. پیامبر خداصلی الله علیه وآله دستش را بلند كرد و دو بار گفت:«بار خدایا! خودت به حساب ولید برس. او با من مخالفت كرد».[15]. 6273. الغارات - در توصیف ولید بن عقبه -:وی همانی است كه خداوند در كتابش او را «فاسق (نافرمان)» نامید و یكی از چند جوانی است كه پیامبرصلی الله علیه وآله به آنان وعده آتش داد. وی در برابر این سخن پیامبرصلی الله علیه وآله كه درباره علی علیه السلام فرمود:«اگر از وی پیروی كنید، او را هدایتگرِ هدایت شده خواهید یافت كه شما را به راه راست خواهد برد»، شعری سرود و كلام آن حضرت صلی الله علیه وآله را رد كرد. او چنین سرود: اگر شتر با بارش گم شده است پس نه هدایت شده ای در كار بوده است و نه هدایتگری! وی از كینه توزان نسبت به علی علیه السلام و از دشمنان علی علیه السلام و پیامبرصلی الله علیه وآله بود؛ چرا كه پیامبرصلی الله علیه وآله در روز بدر در وادی صَفراء[16] پدر وی را به دست علی علیه السلام به اسیری كشت.[17]. 6274. شرح نهج البلاغة:ولید بن عقبة بن ابی مُعَیط - كه انصار را دشمن می داشت؛ چون آنان پدر وی را در روز بدر، اسیر كردند و در پیش پیامبر خدا گردن زدند -، از انصار، بد می گفت و آنان را به زشتی یاد می كرد.[18]. 6275. تاریخ دمشق - به نقل از عبد اللَّه بن مسعود (ابن اُمّ عبد) -:پیامبر خدا فرمود:«پس از من، زمام كارهایتان به دست مردانی خواهد افتاد كه سنّت را خاموش می سازند و به بدعت، عمل می كنند و نماز را از زمان های خودش تأخیر می اندازند». پرسیدم:ای پیامبر خدا! چنانچه آنان را دیدم، دستور می فرمایی چه كار كنم؟ فرمود:«ابن اُمّ عبد، از من می پرسد». آن گاه، دست هایش را بلند كرد - به طوری كه سفیدی زیر بغلش را دیدم - و آن طور كه شمردم، سه بار فرمود:«آن را كه عصیان خدا می كند، نباید اطاعت كرد». یك روز، هنگامی كه ولید بن عقبه در كوفه نماز را به تأخیر انداخت، ابن مسعود برخاست و نماز را به پا داشت و امامت جماعت را [ به جای ولید] به عهده گرفت.[19]. 6276. تاریخ دمشق - به نقل از عَلقمه -:در سپاهی در روم بودیم و حُذَیفه با ما بود و ولید، فرمانده ما بود. ولید، شراب خورد. خواستیم بر وی حدْ جاری كنیم كه حذیفه گفت:آیا بر فرمانده تان حدْ جاری می كنید، در حالی كه دشمنتان در نزدیكی شماست و بر شما طمع دارد؟ خبر به ولید رسید. پس سرود: من شراب می نوشم، گر چه حرام باشد به دماغ سوختگیِ آن كه مخالفت می كند، شراب می نوشم![20]. 6277. مروج الذهب:گروهی از بنی امیّه كه از بیعت با علی علیه السلام سر باز زده بودند، نزد وی آمدند كه از جمله آنان:سعید بن عاص، مروان بن حكم، ولید بن عقبة بن ابی معیط بودند. بین آن حضرت و آنان، سخن به درازا كشید. ولید گفت:ما از روی بی میلی از بیعت با تو سر نزده ایم؛ بلكه ما كسانی هستیم كه همه ما را طرد نموده اند و بر جانمان هراس داریم. پس، عذر ما در آنچه می گوییم، روشن است. امّا [ عذر] من:پدرم را به اسیری كشتی و بر خودم نیز حدْ جاری كردی.[21]. 6278. الغارات - به نقل از مغیره ضَبّی -:گروهی از مردم كه می خواستند در بیماری شدید ولید بن عقبه به عیادت وی بروند، پیش حسن بن علی علیهما السلام رفتند و او هم با آنان به عیادت ولید آمد. ولید به حسن علیه السلام گفت:«از آنچه بین من و بین همه مردم است، پیش خدا توبه می كنم، جز از آنچه بین من و پدرت اتّفاق افتاده است!». یعنی می گفت:از آن، توبه نمی كنم.[22]. 6279. شرح نهج البلاغة - در بیان علّت كینه شدید ولید نسبت به علی علیه السلام -:در روز بدر، علی علیه السلام پدرش (عقبة بن ابی مُعَیط) را به [ فرمان پیامبرصلی الله علیه وآله ]اسیری كشت. پس از آن، به خاطر نزاعی كه بین وی و علی علیه السلام در گرفت، در قرآن، «فاسق» نام گرفت. نیز در [ زمان] خلافت عثمان، علی علیه السلام وی را - با آن كه زمامدار كوفه بود - حد زد و از آن جا عزل نمود. نزد عرب های اهل دین و تقوا، با [ كینه هایی] كم تر از اینها، ناموس ها حلال شمرده می شوند و خون ها مباح می گردند، و دین و ثواب و عقاب، در كاهش خشم آنان اثری ندارد، چه رسد به ولید كه جامع صفاتِ فسق و شر بود و آشكارا مرتكب آنها می شد و از شمار «المؤلَّفةُ قلوبُهم»[23] بود و در نسبتش [ به پدرش تردید وجود داشت و به بی دینی و كفر، متّهم بود![24]. ر. ك:ج 3، ص 182 (جلوگیری از اجرای حد بر ولید). ج 8، ص 31 (علی از زبان قرآن/مؤمن).
او برادر مادری عثمان[1] و از جمله كسانی بود كه در روز فتح مكّه مسلمان شدند. پدرش پس از اسارت در غزوه بدر، به فرمان پیامبرصلی الله علیه وآله به دست امیر مؤمنان، كشته شد.[2].